تشخیص- اِسناد مجازی- جاندار پنداری- استعاره

ساخت وبلاگ


تشخیص- اِسناد مجازی- جاندار پنداری- استعاره


گفته‌اند: تشخیص، یعنی جان بخشیدن به اشیاء.
این جمله نمی‌تواند معنای دقیق تشخیص را بیان کند . هم چنین موضوعِ "جان بخشیدن به اشیاء" خیلی گسترده‌تر از موضوعِ تشخیص است.
تشخیص، در ادبیات به معنای نسبت دادن صفت‌ها و رفتار و افعال انسان، به غیر انسان است. وقتی می‌گوییم "غیر انسان" شامل همۀ موجودات است و نه فقط اشیاء.
1-  موجودات بی‌جان مانند سنگ، خاک، فلز، آب، ابر و...
2-  گیاهان
3-  جانوران
4-  پدیده‌های ذهنی مانند شادی، غم، دوستی، دانش، مهربانی
اما نکتۀ مهم این است که در ادبیات، ممکن است، صفات و ویژگی‌های هر یک از این موجودات را به دیگران نسبت بدهند. به این کار می‌گویند "اِسناد مجازی"
 مثلا وقتی می‌گوییم: خورشید از مشرق می‌روید. ویژگی گیاهان را به خورشید که موجود بی‌جان است نسبت داده‌ایم.
 نه خورشید، اشیاء است و نه گیاه، انسان است که بگوییم در این جمله، تشخیص آمده است.
اگر ویژگی‌های موجودات زنده(گیاهان، جانوران، انسان) را به موجودات بی‌جان و پدیده‌های ذهنی، نسبت بدهیم، به این کار می‌گویند: "جاندار پنداری"
مثلا :
اگر به دست من افتد فراق را بکُشم    که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق
در این بیت، هجران و فراق مانند انسان، در معرض نفرین شاعر هستند.
حالا به این جملۀ تشبیهی توجه کنید: دختر مانند گُل است. اگر به جای این تشبیه فقط (گُل) را در جمله بیاوریم مثلاً بگوییم (چند گُل در حیاط مدرسه دیدم) از ظاهر این جمله معلوم نمی‌شود که منظور ما این است که چند دانش‌آموز دختر در حیاط مدرسه‌اند. چون ممکن است این جمله دربارۀ گل‌کاری باغچۀ حیاط باشد.
اما اگر بگوییم (چند گُل در حیاط مدرسه، ورزش می‌کنند.) چون  صفات و رفتار انسان (ورزش) در جمله  آمده است، خواننده متوجه می‌شود که "گُل" در معنای همیشگی به کار نرفته است.
استعاره این طوری ساخته می‌شود که کلمه‌ای در معنای همیشگی نمی‌آید و به جای کلمه‌ای دیگر می آید، چون گوینده میان آنها شباهت دیده است.
مانند آن که به علی علیه‌السلام می‌گوییم: اسدالله، یعنی شیرِخدا
یا به حضرت عباس علیه‌السلام می‌گوییم: قمر بنی هاشم، یعنی ماهِ خاندان هاشم
***
نوعی دیگر از استعاره، استعارۀ مکنیه است(یعنی استعارۀ پوشیده و غیر صریح) . مثلاً به کسی که کتاب را با عجله ورق می‌زند و با دقت نمی‌خواند. می‌گوییم: به هر صفحه نوک زدی، و رفتی.
"نوک زدی" مربوط به انسان نیست و از ویژگی‌های پرندگان است. یعنی در ذهن‌مان آن خوانندۀ شتابزده را به پرنده‌ای تشبیه کرده‌ایم که با عجله به زمین نوک می‌زند. اما چون به جای پرنده، فقط یکی از ویژگی‌های پرنده را بیان کرده‌ایم، به این شیوۀ بیان می‌گویند: استعارۀ مکنیه.
وقتی می‌گوییم: دستِ روزگار ، انگار روزگار انسانی است که دست دارد. یعنی روزگار را در ذهن مان به انسان تشبیه کرده‌ایم، و یکی از ویژگی‌های انسان(دست) را در کنار روزگار آورده‌ایم.
 این نوع ترکیب‌ها، "اضافۀ استعاری" هستند.
در اضافۀ استعاری، میان دو کلمه‌ای که ترکیب را ساخته‌اند، ارتباط تشبیهی، نیست. مثلاً در ترکیبِ "خندۀ گُل" نمی‌توانیم بگوییم که : گُل به خنده"، تشبیه شده است. چون خنده به چیزی تشبیه شده (انسان ) که  می‌تواند بخندد.

شهلا پورمصطفی   / دبیرادبیات

تشخیص- اِسناد مجازی- جاندار پنداری- استعاره...
ما را در سایت تشخیص- اِسناد مجازی- جاندار پنداری- استعاره دنبال می کنید

برچسب : استعاره, نویسنده : groheadabiat بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 15:56